در انتظار معجزه..

ساخت وبلاگ

دیروز وقتی که یک دسته ی کوچک از موهایم را چیدم تا رنگ موی گیاهی را روی آن امتحان کنم احساس عجیبی به من دست داد.واقعیت این است که من ترسیدم.دیدن آن موهای چیده شده    باعث میشد تهِ دلم چیزی بلرزد.حتی میترسیدم آن هارا دور بیندازم.من خرافاتی نیستم و هیچوقت در طول زندگی ام به این فکر نکرده ام که موهای بریده شده میتوانند نحسی به همراه داشته باشند.اما خب نمیدانم چرا حتی بعد از اینکه رنگ را روی آن ها امتحان کردم چیز عجیبی به من نهیب میزد که نه،موهای چیده شده ات را زیر دست و پا نینداز.گفتم که من خرافاتی نیستم.اما به احساساتم در لحظه به شدت اعتقاد دارم.سعی میکنم صدای قلب و مغزم را بشنوم.و من آن هارا در گلدان نرگس خاک کردم.همان گلدانی که گل هایش را در روز تولدم کاشتم.

دیروز هوا خاکستری بود.بوی بهار نمی آمد.دیروز..روز خوبی نبود.

نشد..خیلی چیز ها نشد.....
ما را در سایت نشد..خیلی چیز ها نشد.. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1goleanarc بازدید : 47 تاريخ : سه شنبه 5 ارديبهشت 1396 ساعت: 6:46